هزار وب

جک ، عکس ، سرگرمی و ...

هزار وب

جک ، عکس ، سرگرمی و ...

مزایا و معایب برخورداری زیرمجموعه‌های سازمان از نام مستقل

9مزایا و معایب برخورداری زیرمجموعه‌های سازمان از نام مستقل  

مزایا و معایب برخورداری زیرمجموعه‌های سازمان از نام مستقل
برند سازمانی: کمک یا مانع؟

آندره با جعبه قرص‌های خواب آور بازی می‌کرد. او فکر کرده بود که در طول پرواز 20 ساعته به ریو دوژانیرو در هواپیما کمبود خوابش را جبران می‌کند. حالا زمان‌ این پرواز بود ولی نور آبی رنگ لپ‌تاپش او را وسوسه می‌کرد.
پروازی که او امیدوار بود آخرین جلسه مجموعه جلسات شش هفته‌ای باشد که مدیرعامل هتل‌های لیلی پد را مجبور به گشتن کل دنیا کرده بود. ابی گیل، معاون ارشد سازمان در بازاریابی و فروش یک استراتژی محتمل برای آینده برند سازمان را پیشنهاد داده بود.در مقابل آندره فکر می‌کرد که استراتژی فعلی سازمان در‌این مورد هم به اندازه کافی خوب هست. لیلی پد 12 هتل منحصر به فرد را در سراسر دنیا مدیریت می‌کرد. همه‌این هتل‌ها که تحت قرارداد با سازمان بودند، از جزئیات معماری، وسایل زینتی گرانقیمت و دکوراسیون‌هایی که نشانگر فرهنگ محلی بودند، برخوردار بودند.
سازمان کارش را از یک هتل نزدیک سانفرانسیسکو شروع کرده بود؛ زمانی که بنیان‌گذار سازمان بتسی با سرمایه شخصی‌اش شروع به بازسازی‌ این ساختمان و تبدیل آن به یک هتل کرده بود. ‌این هتل‌ها تنها دارای کالاهای لوکسی که زیبا باشد نبودند، بلکه همه‌ آنها طراحی شده بودند که به مذاق مشتریان دشوار پسند خوش بیایند. در مقابل سازمان‌های رقیب رویکرد متفاوتی را نسبت به موضوع انتخاب کرده بودند. به‌این ترتیب که آنها همه هتل‌های زیر مجموعه‌شان را با نامی ‌مشابه و با خدماتی عینا مانند یکدیگر به مشتریان معرفی کرده بودند و ‌این سطح بسیار بالای خدمات در‌این هتل‌ها بود که مزیت رقابتی‌شان به حساب می‌آمد. از هجده ماه پیش که آندره مدیریت سازمان لیلی‌پد را در دست گرفته بود، دو هتل جدید یکی در کالیفرنیا و دیگری در عربستان سعودی به مجموعه هتل‌هایش اضافه شده بود و حالا آندره به برزیل می‌رفت که با یکی از مدیران و صاحبان هتل لا پلازا که به نظرش برای هتل جدید محل خوبی می‌آمد، جلسه‌ای داشته باشد.
مدیران هتل‌های لیلی پد انتظار چنین رشدی را داشتند. آندره ‌این موضوع را از زمانی که به عنوان یکی از مدیران سرمایه‌گذاری یک سازمان آمریکایی شروع به کار با‌ این هتل‌ها کرده بود، فهمیده بود. پس زمانی که مدیر بازاریابی و فروش سازمان گفت که سازمان بسیاری از فرصت‌ها را نادیده می‌گیرد و باید برای آنها فکری کرد، آندره با او موافق نبود. تحقیقات بازاریابی نشان می‌دادند که هر کدام از مشتریان هتل‌های لیلی‌پد به ندرت به سایر هتل‌های سازمان هم سر می‌زدند، چرا که بسیاری از آنها نمی‌دانستند که هتل‌های محبوبشان همه زیرمجموعه یک سازمان مشترک هستند.
حتی برخی از سازمان‌های گردشگری هم از‌این موضوع اظهار بی‌اطلاعی می‌کردند. تنها 5 درصد از کل مشتریانی که سالانه به یک هتل می‌رفتند در بیش از یکی از هتل‌های سازمان اقامت می‌کردند. در مقابل سازمان‌های رقیب که از نام برند مشترک در هتل‌هایشان استفاده کرده بودند، سالانه بین 10 تا 15 درصد بازگشت مشتری را به هتل‌های دیگر مجموعه تجربه می‌کردند. ابی به مدیران سازمان گفته بود که استراتژی فعلی سازمان جلوی دو کار خاص را می‌گیرد. یکی‌ اینکه مشتریان فعلی را خوب پذیرایی کنیم و دیگری آنکه با رقابت کردن با سایر هتل‌های رقیب مشتری‌های جدیدی را به سازمان جذب کنیم.
هدف استراتژی جدید هم ‌این بود که مشتریانی را داشته باشند که به هر محلی که سفر می‌کنند، به هتل‌های زیرمجموعه سازمان سر بزنند. تنها هفت ساعت به فرود آمدن در ریودوژانیرو باقی مانده بود، آندره هنوز جعبه قرص‌ها را در دست داشت. ولی فکر کرد که زمان کمتر از آن است که قرص‌ها بتوانند تاثیرشان را بگذارند و علاوه بر‌اینها هنوز کلی کار مانده بود.
زیبایی آرام
در ریودوژانیرو هوا سرد تر از آن بود که آندره انتظارش را داشت، ولی کورتیس، معاون سازمان در آمریکای‌جنوبی اصلا چنین چیزی را حس نمی‌کرد. او و آندره در لابی هتل لا پلازا به انتظار تاکسی بودند که به هتلشان برگردند. آنها تازه جلسه شان با مونتی صاحب ارشد هتل لا پلازا را تمام کرده بودند. او گفته بود که صبر می‌کنم ببینم نظر سایر مدیران چیست ولی فکر می‌کنم شما می‌توانید قرار داد را نهایی در نظر بگیرید.
زمانی که سه سال پیش‌این هتل باز شده بود، در روزنامه‌های محلی سر و صدای زیادی به پا کرده بود؛ چرا که تجربه ماندن در‌این هتل بسیار متفاوت از هتل‌های دیگر بود. ساختمان ‌این هتل دقیقا نزدیک ساحل نبود. اتاق‌ها با یکدیگر از نظر اندازه متفاوت بودند و برخی حتی تلویزیون هم نداشتند. تعداد اندک کارکنان سازمان هم که همگی محلی بودند، به سازمان بسیار وفادار بودند و کارشان را با جان و دل انجام می‌دادند.‌ اینها به مشتریان اطلاعات لازم را هم می‌دادند.
بر خلاف همه سر و صدایی که‌ این هتل در ابتدای تاسیسش به پا کرده بود، الان دیگر زیاد موفق نمی‌شد بین مسافران بین‌المللی خود را بشناساند. «چند سال پیش ما یکی از اسپانسر‌های اصلی کارناوال‌های برزیل بودیم، امسال فقط آنقدر خوش شانس بودیم که بتوانیم برنامه‌های ‌این کارناوال‌ها را داشته باشیم.» مونتی صاحب اصلی هتل ‌این حرف‌ها را زده بود.
او همچنین گفته بود که آنها باید سعی خودشان را بکنند تا نام هتل را دوباره بر سر زبان‌ها بیندازند و ‌اینکه اگرچه می‌توان قیمت‌ها را تا حدودی کاهش داد، ولی نباید ‌این کاهش در حدی باشد که به عملکرد و کارکنان هتل صدمه بزند.
آندره و کورتیس‌این حرف‌ها را در مسیر برگشت چند بار مرور کردند. کورتیس در جریان استراتژی پیشنهادی ابی بود؛ چرا که جلسات را از راه دور و از طریق ویدئو کنفرانس دنبال کرده بود و او کلا با پیشنهاد ابی برای یکسان‌سازی برند موافق بود.
«بحثی نیست که لاپلازا می‌تواند مشتریان بسیاری را به خود جلب کند.‌ این محل انگار ساخته شده است برای مشتریان و مسافرانی که به دنبال هیجان هستند. ولی گاهی مدیرانی که برای جلسه به ‌اینجا می‌آیند به جای‌این چیز‌ها، دنبال دونات‌های خوشمزه با کیک پنیر هستند نه چیز دیگر.» کورتیس ‌اینها را گفت و به آندره چشمک زد. ‌اینها دقیقا حرف‌هایی بود که آندره امروز صبح به او زده بود.
شام با بتسی
سم، مدیر مالی سازمان به آندره و بتسی پیوسته بود که در مورد موضوع جدید سر شام صحبت کنند. همه در یک رستوران ژاپنی جمع شده بودند و با خرچنگ‌ها کلنجار می‌رفتند. صحبت‌ها حول موضوع‌های مختلفی از موتوری که سم می‌خواست به‌رغم مخالفت همسرش بخرد، شروع شد و به بچه‌های آندره رسید که از کالج می‌ترسیدند.
سپس بتسی آخرین آمار هتل‌ها را به آنها داد. چیزی بیش از 1500 اتاق که از هر اتاق روزانه تقریبا درآمدی معادل 750$ نصیب سازمان می‌شد و ‌این آماری بود که در چهار سال اخیر تقریبا ثابت مانده بود.
سازمان دو منبع رشد داشت. یکی ‌اینکه تعداد اتاق‌هایش را با خریدن هتل‌های بیشتر افزایش دهد و دیگری ‌اینکه با بهتر کردن خدماتش، در آمدش از اتاق‌های فعلی را بیشتر کند. آندره همیشه از روش اول استفاده کرده بود، ولی بتسی و سم می‌گفتند که سازمان به‌ این ترتیب درآمد‌های بسیاری را که از روش دوم ممکن بود به دست بیاید، نادیده می‌گیرد.
سم ادامه داد که لیلی‌پد نیاز دارد که همه هتل‌هایش را زیر یک نام جمع‌آوری کند. به ‌این ترتیب که نام لیلی‌پد را به اول اسم هتل‌های اضافه کنند و روی همه وسایل هتل‌ها ‌این نام درج شود و کارهایی از‌این قبیل و در نهایت‌ اینکه کارکنان را هم تربیت کنند که کارها را به روش لیلی‌پد انجام دهند. اگر تاکنون ‌اینگونه کار نمی‌کردند.
«کمی ‌سخت به نظر می‌رسد ولی کاملا عملی است.»
بتسی گفت: «ولی با شیوه‌ای که ما‌ این مجموعه را بر پا کردیم بسیار متفاوت است.» او همیشه نقش وکیل مدافع شیطان را در جلسات برعهده می‌گرفت. «همه ما احساسی از هتل‌هایی که لیلی‌پد به دنبالشان می‌رود را داریم. ولی چگونه می‌خواهیم ‌این چیز‌های غیرمحسوس را برای مدیران هر هتل توضیح دهیم؟ در نهایت آنها هستند که باید ‌این تغییرات را پیاده سازی کنند.»
آندره گفت: برند سازمان همانی است که همیشه بوده است. یک سفر منحصر به فرد در یک نقطه خاص از دنیا. هتل‌ها لازم نیست کارهایی که در حال حاضر انجام می‌دهند را تغییر دهند. ما تنها به مشتریانمان کمک می‌کنیم که ‌این نقطه‌ها را به همدیگر وصل کنند. به ‌این ترتیب اگر آنها از یکی از هتل‌های ما خوششان آمد، در‌این صورت با احتمال زیادی به سراغ بقیه هتل‌های ما هم می‌روند.»
«مهم اندازه تغییرات نیست. مهم‌ این است که شما می‌خواهید همه هتل‌ها را یکپارچه کنید و‌ این کار به نظر دقیقا مخالف برند سازمان است. ‌این‌گونه نیست؟ برای مثال مشتریانی که هتل ماریتایم را به دلیل خاص بودنش دوست دارند، شاید زمانی که ببینند که‌این هتل یکی از یک سلسله هتل‌ها است، دیگر به آن نروند و خاص بودن آن به نظرشان زیر سوال برود. علاوه بر‌اینها برخی از مدیران هتل‌های ما، آدم‌های کاملا خودمختاری هستند و دوست ندارند به آنها گفته شود که کارها را چگونه انجام دهند.»
چهار شنبه جلسه‌ای بود که در آن باید تصمیم گرفته می‌شد که‌ آیا سازمان می‌خواهد همه هتل‌ها را زیر عنوان یک برند خاص جمع‌آوری کند یا همه چیز را آنگونه که الان هست بگذارد بماند.
آندره زمانی که به هتل محل جلسه رسید، روزنامه‌ای را روی میز دید که در آن بهترین هتل‌های سال معرفی شده بودند. بسیاری از هتل‌های لیلی‌پد مقام‌های اول جدول را به خود تخصیص داده بودند ولی با نام‌هایی متفاوت و کسی نمی‌دانست که همه ‌این هتل‌ها زیرمجموعه یک سازمان مشترک هستند.
درست در مقابل، هتل‌های رقبا هر جای جدول که بودند، خودشان را به صورت روشن به برندی که متعلق به آن بودند، نمایان کرده بودند. آندره با خودش فکر کرد: «ما بهترین سازمان کوچک مدیریت هتل‌ها هستیم که کسی تا حالا اسمش را نشنیده است.»
سوال: آیا هتل‌های لیلی‌پد باید زیر عنوان یک برند مشترک جمع شوند یا بهتر است کارشان را با برند‌های خودشان ادامه دهند؟
منبع: HBR -سریما نازاریان- دنیای اقتصاد

توسعه و ارتقای خدمات و امکانات سایت

توسعه و ارتقای خدمات و امکانات سایت تعداد رقبای سایت محدود می باشد اگر ایده سایت آنچنان هیجان انگیز نبوده و  تعداد رقبایتان نیز محدود است باید با توجه به شرایط بازار و میزان بازدهی ایده در بخش ارتقا و توسعه سایت سرمایه گذاری کنید.به عبارتی دیگر، گاهاً ایده شما با تمام امکانات محدود خود تمام نیاز مشتریان هدفتان را تامین می کند و در حال حاضر این مشتریان، خدمات دیگری  را که در حوزه بیزینس شما بگنجد نیاز ندارند لذا صرف هزینه در این حالت معقول نمی باشد.پس باید با توجه به امکان رشد بازار خود، توسعه خدماتتان را نیز انجام دهید.
نتیجه : نیازی نیست سایت شما به مرحله ۱۰۰ درصد آمادگی و امکانات برسد و سپس آن را رونمایی کنید، بلکه بهتر است سایت خود را با بازخوردها و نظرات مشتریان بهبود بخشیده و محصول اولیه را به تدریج به وضع ایده آل خود نزدیک کنید.این ارتقا سبب می شود که کاربران همواره به دنبال نوآوریهای شما باشند و کاربران جدیدتری را نیز با خدمات جدید خود جذب کنید.

بازاریابی توسط شبکه های اجتماعی و تاثیر آن در کسب و کار

بازاریابی توسط شبکه های اجتماعی و تاثیر آن در کسب و کار
بازاریابی شبکه اجتماعی
 
هنگامی که می خواهید به بازاریابی اینترنتی برای کسب و کار خود از طریق شبکه های اجتماعی بپردازید، باید بدانید که چند نکته و اصول اساسی وجود دارد که حتماً باید از آنها پیروی نمایید. این نکات برای ایجاد ارتباطات در سایت های رسانه اجتماعی مانند تویتر، فیس بوک و همچنین خدمات اجتماعی Social Bookmarking مانند Digg، Stumbleupon و Reddit می باشد – هر چند شاید در مورد دوم اندکی کمتر مطرح باشد.
موفقیت از طریق بازاریابی شبکه های اجتماعی در واقع کلاً اعمال نفوذ از طریق ارتباطات می باشد. اگر شما به طور کامل جذب کار خودتان شده اید و فقط به خاطر منافع خودتان با دیگران معاشرت می کنید، باید بدانید که زمان زیادی باید برای ایجاد طرفداران وفادار صرف نمایید. این چند نکته به شما کمک می کند تا در امر بازاریابی شبکه های اجتماعی در مسیر درستی قرار بگیرید و بتوانید کسب و کار اینترنتی خود را به سرعت با استفاده از این رسانه های اجتماعی گسترش دهید.
 
1- فرهنگ مخاطبین خود را بشناسید
قبل از اینکه بیش از حد هیجان زده شوید و شروع به ارسال درخواست دوستی به افراد کنید و یا در هر جایی به دنبال مردم بیافتید، سعی کنید خیلی راحت بفهمید که افراد با شما و کسب و کار تان چگونه در تعامل هستند. ببینید مردم چگونه پاسخ یکدیگر را می دهند و احساسی که از طریق زبان و ادبیات آنها منتقل می شود را دریابید.
همچنین قوانین و مقرراتی که افراد هنگام تعامل و ارتباط با یکدیگر رعایت می کنند را درک نمایید. به طور کلی افراد از چند کیلومتری هم اسپمر ها را می شناسند و حس می کنند. زیرا در اغلب اوقات اسپمرها به شیوهء بقیه افراد عادی تعامل نمی کنند. اگر می خواهید رفتار شما و نحوهء ارتباط تان مانند اسپمرها نباشد، پس سعی کنید این قوانین و مقررات تعامل در شبکه های اجتماعی را رعایت نمایید.
2- با سرعت زیاد شبکه خود را گسترش ندهید
یکی دیگر از چیزهایی که می تواند شما را بد جلوه دهد، تلاش برای افزایش و گسترش سریع آمار تعداد دوستان و طرفداران تان آن هم با سرعتی بیش از حد معمول می باشد. داشتن 10 طرفدار و ناگهان پیدا شدن 500 طرفدار دیگر، موجب می شود که افراد به این موضوع فکر کنند که در وب سایت شما چه اتفاقاتی می افتد و این امر احتمالاً موجب می شود که تمایلی به شناخت شما پیدا نکنند.
اما اگر تعداد دوستان خود را به صورت طبیعی تر افزایش دهید، به نظر کمی بهتر است و در دراز مدت تعداد بیشتری از افراد علاقمند به ایجاد ارتباط با شما خواهند بود. همچنین یک یدیگر از کلید های موفقیت در بازاریابی شبکه های اجتماعی داشتن طرفداران و مخاطبانی در سطح مناسب می باشد – در واقع نباید فقط به کیفیت اهمیت دهید.
داشتن 50 دوست که زمانی را صرف نزدیکی و آشنایی با آنها کرده اید (که تبدیل به پیروان وفادار شده باشند) بهتر از چند صد نفری است که فقط آمار لیست دوستان شما را بالا برده اند و فقط لیست شما را پر کرده اند.
3- علاقه خود را به دیگران نشان دهید
یکی از راه هایی که شما می توانید شبکه و کسب و کار اینترنتی خود را به سرعت گسترش دهید این است که به دیگران نشان دهید که به فعالیت ها و کارهایی که آنها انجام می دهند علاقمند هستید. البته نه با ارسال یک ایمیل پیش فرض، بلکه با خواندن مشخصات فردی در پروفایل افراد و دیدن وب سایت شان و ارسال یک پیغام شخصی؛ تا به آنها نشان دهید که به آنها و فعالیت های آنها اهمیت می دهید.
با این کار اکثر افرادی که برای آنها درخواست دوستی ارسال کرده اید، آن را می پذیرند و یا به زبان ساده تر باید بگوییم که پیگیر کارهای مخاطبان خود باشید تا آنها نیز در عوض پیگیر شما شوند – از این رو برای رشد شبکهء خود از رویکرد “گاهی موفق،گاهی مغلوب” اجتناب نمایید.
4- پاسخ به کامنت ها
اگر شخصی بر روی wall شما چیزی نوشت و یا به موضوعی اشاره کرد، باید برای پاسخ به نظر و مطلب آن فرد وقت بگذارید. این موضوع به افراد اطمینان می دهد که یک فرد واقعی پشت صفحهء کاربری شما نشسته و کمک زیادی به ایجاد اعتماد در میان طرفداران و مخاطبین شما خواهد کرد.
بدیهی است هنگامی که ارتباطات شما گسترش یابد، مطمئناً پاسخ به تک تک افراد کمی مشکل خواهد بود. اما در مراحل اولیه شما باید سعی کنید برای هر یک از طرفداران و پیروان خود کاری انجام دهید که حس فوق العاده ویژه ای در آنها ایجاد شود.
5- مطالب افراد دیگر را به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری و retweeting مطالبی که افراد ارسال کرده اند می تواند اعتماد و علاقه زیادی بین افراد و پیروان شما را افزایش دهد. اولاً نشان می دهد که شما در وب سایت به عنوان یک شخص معمولی حضور دارید و فقط برای ارسال لینک وب سایت تان به افراد در آن محیط قرار نگرفته اید.
هر مطلب مرتبطی که شما به اشتراک می گذارید، ارزش و اعتباری را برای آنهایی که مطالب را برایشان به اشتراک گذاشته اید اضافه می نماید. اکثر مواقع آنها به همین دلیل به شما به همان اندازه علاقه مند می شوند که خود شما مطلب ایجاد نمایید.
ثانیاً این امر به پیروان شما نشان می دهد که اگر هر یک از آنها یک مطلب با کیفیت ایجاد کنند، شانس اینکه شما زمان خود را صرف اشتراک گذاری مطالب آنها نمایید، وجود خواهد داشت.
6- از دیگران یاد بگیرید
اگر هنوز به انجام کاری که برای موفقیت در بازاریابی شبکه های اجتماعی مطمئن نیستید، باید بدانید که یکی از بهترین کارهایی که می توانید انجام دهید، نگاه کردن به کارهای کسانی است که در حال حاضر در این کار موفق هستند و ببینید که آنها چگونه و از چه روشی کار انجام می دهند.
با افرادی که اهداف آنها با شما یکی است ملاقات نمایید که دارای تعداد زیادی دوست و طرفدار هستند و ببینید که آنها چطور با مخاطبان خود در شبکه در تعامل هستند. تکنیک های مختلفی که آنها به کار می برند را یاد بگیرید و راهی را پیدا کنید که شما هم بتوانید از طریق بازاریابی شبکه های اجتماعی مانند آنها طرفداران خود را گسترش دهید.

روانشناسی مصرف‌کنندگان در دوران رکود

148روانشناسی مصرف‌کنندگان در دوران رکود روانشناسی مصرف‌کنندگان در دوران رکود

در دوران پرزرق‌وبرق رفاه و اوج اقتصادی، ممکن است بازاریاب‌ها فراموش کنند که افزایش فروش تنها متاثر از تبلیغات مناسب و محصولات جذاب نیست و خریدها مبتنی بر درآمد، احساس اطمینان در مورد آینده، اعتماد به کسب‌وکار و اقتصاد و پذیرش سبک زندگی و ارزش‌هایی که مصرف را تشویق می‌کند، به انجام می‌رسد.

اما با تمام این محاسبات، رکود حاضر در دنیا پس از رکود بزرگ (1930) تاکنون، بی‌سابقه بوده است. موج اخبار بد اقتصادی در کشورهای مختلف، موجب از بین رفتن اعتماد و قدرت خرید شده و مشتریان را به تنظیم رفتارشان براساس روش‌های پایه‌ای و شاید مداوم و باثبات، سوق داده است. در دو یا سه دهه گذشته در غرب، بازاریاب‌ها با ارائه تعریف یک زندگی خوب از لحاظ مادی، مصرف‌کنندگان را به زندگی فراتر از نیازهایشان ترغیب می‌کردند. در دوران ذوب شدن یخ‌های بی‌اعتمادی، مصرف‌کنندگان با حجم بالایی از صورتحساب‌ها و درآمدهای ثابت یا رو به کاهش مواجه می‌شوند. در همین حال، رسوایی‌های شرکت‌ها، شکست‌های مالی، ورشکستگی در حوزه‌های مسکن و بیمه و پرداخت مالیات مشاغل، بر بی‌اعتمادی مصرف‌کننده و تردید مدیران بازاریابی، افزوده است. جای تعجب نیست که در ژانویه سال 2009، شاخص اعتماد مصرف‌کننده در آمریکا به کمترین حد خود از سال 1967 می‌رسد.این عوامل مرکب، نه تنها در زمان رکود بلکه، در دوران بازسازی که بالاخره از راه خواهد رسید، موجد چالشی عمیق برای شرکت‌ها است. اولین اقدام بازاریابان و مدیران، باید درک و تشخیص بخش‌بندی جدید مشتریان در دوره رکود باشد. معمولا بازاریاب‌ها براساس عوامل جمعیت‌شناختی (مثلا بالای 40 سال یا طبقه متوسط درآمدی و...) یا سبک زندگی (سنتی، مدرن و...) به بخش‌بندی بازار می‌پردازند. ممکن است چنین بخش‌بندی‌هایی در دوران رکود، به اندازه بخش‌بندی بازار براساس عوامل روانشناسی حاصل از عکس‌العمل‌های هیجانی- احساسی مصرف‌کنندگان به محیط اقتصادی، کارآیی زیادی نداشته باشد.
مشتریان در چهار گروه روانشناختی جای می‌گیرند
گروه مصرف‌کنندگان «ترمزکرده» احساس می‌کنند که بسیار صدمه‌پذیر بوده و به لحاظ مالی در سخت‌ترین وضعیت به‌سر می‌برند. این گروه تمامی مخارج خود را کاهش می‌دهند، به تعویق می‌اندازند، حذف می‌کنند یا با چیزهای دیگر جایگزین می‌کنند. گرچه مصرف‌کنندگان با درآمد پایین، نوعا در این بخش قرار دارند، اما مصرف‌کنندگان دارای درآمد بالا نیز ممکن است در این طبقه قرار بگیرند، به خصوص اگر شرایط بهداشتی، سلامتی و درآمدی، بدتر شده باشد.گروه مصرف‌کنندگان «آسیب‌دیده، ولی صبور» دارای قدرت بازسازی خویش بوده و در مورد تحولات در درازمدت خوشبین هستند، اما نمی‌توان در مورد توانایی آنها برای حفظ استاندارد زندگی خود در کوتاه‌مدت، مطمئن بود. آنها همانند گروه «ترمزکرده»، در تمامی زمینه‌ها رویکرد مقتصدانه‌ای را در پیش می‌گیرند، اما به اندازه آنها در این کار افراط به خرج نمی‌دهند. این گروه بزرگ‌ترین بخش را تشکیل داده و شامل اکثریت خانه‌دارها، کسانی که کار خود را از دست نداده‌اند و کسانی می‌شود که به لحاظ درآمدی شامل طیف وسیعی هستند. با بدتر شدن اوضاع، این دسته از مصرف‌کنندگان در ابعادی گسترده به گروه ترمزکرده‌ها می‌پیوندند.گروه مصرف‌کنندگان «آسوده‌خاطر» در مورد به سلامت خارج شدن خود از دست‌اندازهای اقتصادی جاری و آتی، احساس امنیت می‌کنند. این گروه همانند دوران نزدیک به رکود، اما کمی گزینشی و تا اندازه‌ای قابل توجه، خرید می‌کنند. این بخش شامل دهک اولیه 5 درصدی درآمدی هستند. این بخش همچنین شامل کسانی می‌شود که از ثروت کمتری برخوردار بوده، اما در مورد ثبات اوضاع مالی خویش احساس اطمینان می‌کنند؛ مانند مستمری‌بگیرها یا سرمایه‌گذارهایی که کمی قبل از رکود، از بازار خارج شده‌اند یا سرمایه خود را در بخش‌های کم‌مخاطره به جریان انداخته‌اند.گروه مصرف‌کنندگان «زندگی‌کنندگان برای امروز» دچار تغییر رفتار نمی‌شوند و در بیشتر موارد نسبت به پس‌انداز کردن بی‌تفاوت هستند. عکس‌العمل این گروه به رکود اصولا به گسترش جدول زمانی خریدهای اساسی محدود می‌شود. نوعا شهرنشین‌ها و جوان‌ترها، بیشتر اجاره می‌کنند تا خرید و درآمد خود را صرف تجربیات می‌کنند تا خرید برخی دارایی‌ها (در مورد مصرف‌کنندگان محصولات الکترونیکی استثناهایی وجود دارد). تغییر رفتار مصرف این افراد بسیار نامحتمل است، مگر آنکه بیمار شوند.
مصرف‌کنندگان، فارغ از اینکه به کدام گروه تعلق دارند، مصارف خود را مبتنی بر تقسیم‌بندی محصولات و خدمات، در چهار طبقه و حوزه، اولویت‌بندی می‌کنند.
ضروری: محصولاتی که برای بقا لازم بوده و به عنوان محور آسایش مورد پذیرش است،
تفریحی: هزینه‌هایی که انجام آنها، قابل توجیه است،
غیرضروری: اقلام مورد نیاز که می‌توان خرید آنها را به طور منطقی عقب انداخت،
حذف شدنی: محصولات یا خدماتی که غیرضروری یا غیرقابل توجیه هستند.
تمامی مصرف‌کنندگان،‌ بخشی از خوراک، سرپناه و پوشاک را به عنوان محصولات ضروری پذیرفته‌اند و بیشتر این افراد، حمل و نقل و مراقبت‌های پزشکی را در همین طبقه‌بندی لحاظ می‌کنند.تمامی مصرف‌کنندگان به غیر از گروه «زندگی‌کنندگان برای امروز»، در طی دوره رکود، نوعا به بازنگری در اولویت‌های مصرفی خود می‌پردازند. از رکودهای قبلی آموخته‌ایم که محصولات و خدماتی از قبیل رستوران، هنر و سرگرمی، لباس‌های جدید، اتومبیل، تجهیزات و وسایل مصرفی الکترونیکی، می‌توانند مبتنی با شرایط مصرف‌کنندگان به سرعت در اذهان آنها از جایگاه محصولات ضروری به غیرضروری و حتی حذف‌شدنی، تبدیل شوند. با تغییر این اولویت‌ها، ممکن است مصرف‌کنندگان خرید در طبقاتی خاص، نظیر خدمات خانگی (نظافت، نگهداری از چمن و فضای سبز، برف‌روبی) را حذف کرده یا مثلا از طبقه ضروری‌ها به طبقه حذف‌شدنی‌ها منتقل کنند. حتی ممکن است آنها برخی از خریدها در یک طبقه را با برخی دیگر در طبقه دیگر، جایگزین کنند. مثلا رفتن به رستوران (یک محصول تفریحی) به جای آشپزی در خانه (به عنوان یک محصول ضروری). از آنجا که بیشتر مصرف‌کنندگان در دوران رکود نسبت به قیمت حساس‌تر شده و وفاداری خود را به نام‌های تجاری از دست می‌دهند، می‌توان انتظار داشت آنها به دنبال محصولات و برندهای ارزان‌تر بروند.
منبع: کتاب چگونگی اداره کسب و کار در بحران اقتصادی

توسعه کسب و کار بااستفاده از اینستاگرام

توسعه کسب و کار بااستفاده از اینستاگرام هر ارسال را در فیس بوک و توییتر منتشر نکنید
شما میتوانید گاهی برخی پست ها را در شبکه های اجتماعی دیگر منتشر کنید.همچنین شما میتوانید هدف منتشر کردن در دیگر رسانه ها را ایجاد بازی و سرگرمی فکری در نظر بگیرید.
اگر شما تمام پستهای خود را در شبکه های اجتماعی دیگر منتشر کنید پس چه لزومی دارد که مخاطب در اینستاگرام شما را دنبال کنند؟

 


instagram-for-help-business
فواصل زمانی برای ارسال درنظر بگیرید
هنگامی که پشت سر هم و با وقفه های کوتاه مدت پستی را ارسال میکنید باعث میشود که مخاطبان توجه کمتری به شما داشته باشند.اما اگر با فواصل خوب و مناسب به ارسال تصاویر و فیلم بپردازید میتوانید بازخوردهای خوبی را برای پستها مشاهده کنید.
پاسخ دادن به نظرات
سوالی بپرسید و یا با پاسخ به نظرات کاربران از آنها بخواهید تا در رابطه با پستهای شما اظهار نظر کنند.اگر مخاطبان واقعا برروی نظرشان وقت گذاشته اند شما باید با دقت کافی به نظرات آنان پاسخ دهید.در درج نظر و پاسخ خود نسبت به نظرات دیگران حتما از نام آنها با علامت @ استفاده کنید تا متوجه پاسخ شما گردند.بدین صورت تعداد مخاطبان شما سیر صعودی خواهد داشت.
پیگیری تجزیه و تحلیل
اینستاگرام پلت فرمی برای تجزیه و تحلیل ارائه نمیدهد.با این حال میتوانید از دیگر اپلیکیشنها در این زمینه کمک بگیرید.شما میتوانید از Statigram برای بررسی موفقیت خود در اینستاگرام کمک بگیرید.
استفاده از عکسهای خود
اینستاگرام محل به نمایش گذاشتن عکسهایی که از گوگل میگیرید نیست.بهتر است از تصاویر و فیلمهایی که خودتان تهیه نموده اید استفاده کنید و آنها را به اشتراک بگذارید.
افزایش ارگانیک مخاطبان
هرگز به دنبال خرید مخاطب (Followers) برای اینستاگرام خود نباشید.هرگز به دنبال گروهی نباشید که آنها را دنبال کنید و بعد از آنکه آنها شما را دنبال کردند شما آنها را unfollow کنید.این روش بدور از ادب است.زمانی را به شناخت مخاطبان و مشتریان خود بپردازید و سعی کنید آنها را به نحوی تشویق کنید تا شما را دنبال کنند.این روش در بلند مدت نتیجه بسیار مطلوبی را به  همراه خواهد داشت.
بررسی عملکرد رقبا
دانستن آنچه که دیگر رقبا انجام میدهند بهترین روش برای بهبود عملکرد و موفقیت شما خواهد بود. با بررسی عملکردشان از آنها درس بگیرید.
خودتان باشید
اینستاگرامی محیطی است که میتوان در آن سرگرم بود و لذت برد.سعی نکنید چیزی که نیستید را نمایش دهید.در اینستاگرام برند شما به راحتی میتواند درخشان باشد اگر شما آنچه که هستید را بیان کنید.