هزار وب

جک ، عکس ، سرگرمی و ...

هزار وب

جک ، عکس ، سرگرمی و ...

رهبری سازمانی

151رهبری سازمانی
مهارت‌های مدیریتی
رهبری سازمانی


رهبری به طور خلاصه نمونه و سرمشقی برای پیروی دیگران است. سرمشق و نمونه به معنی تهیه یک استاندارد برتر برای دیگران می‌باشد. در حالی که رهبر به آنان انگیزه می‌دهد و تشویق می‌کند که از او پیروی کنند، آنان را به اشتیاق در می‌آورد. استفن کووی می‌گوید: «رهبری یک موقعیت شغلی در سازمان نیست، بلکه یک قدرت معنوی است که از پیروی عمومی‌و قواعد اخلاقی مانند صداقت، درستی و برخورد احترام آمیز با دیگران حاصل می‌شود.»

زمانی که به رهبران بزرگ می‌اندیشیم
چرا نام رهبران اقتصادی، به‌ندرت بر زبان‌ها جاری می‌شود؟ احتمالا به این دلیل است که ما معمولا اجرای کار اقتصادی را به واسطه مدیریت می‌دانیم نه رهبری. در دنیای تجارت هر کسی برای ترکیب اثربخش مهارت‌های رهبری و مدیریت شیوه خود را دارد. سن، تجارب کاری، مکان، تربیت و دانش تاریخی از جمله مواردی است که می‌تواند بر عقیده افراد اثر بگذارد. در تجارت امروز رهبران از رشته‌های مختلف هستند و تاثیر قابل توجهی بر زندگی ما دارند.
به جای هم استفاده کردن اصطلاح مدیریت و رهبری تجاری، اشتباه گرفتن دو مفهوم متمایز ولی مکمل است. زمانی که از متفکر معاصر جان بالدونی، این سوال که چگونه رهبری و مدیریت در تعامل هستند پرسیده شد، او چنین پاسخ گفت: «مدیریت در مورد کنترل و رهبری در رابطه با هدایت می‌باشد. برای انجام اثر بخش برنامه‌های سازمان، شما به کنترل سیستم‌ها و عملکرد آنان و همچنین راهنمایی کارکنان سازمان نیازمند هستید. با سرسختی مدیریت کنید اما کنترل رهبری را به نرمی‌اجرا نمایید. رهبری و مدیریت هر دو نقش‌های ضروری را در موفقیت تجاری ایفا می‌کنند. مدیریت، ساختار، ثبات و سازماندهی را ایجاد می‌کند، در حالی که رهبری درصدد تاثیرگذاری، تشویق و ایجاد محیطی مناسب برای خلاقیت، نوآوری و خودانگیزی است.»جیم کالینز می‌گوید: «بهترین رهبران در درجه اول مدیران تاثیرگذاری بودند. آنهایی که در جست‌وجوی رهبری هستند، ولی در مدیریت شکست می‌خورند، نه فقط برای سازمان بلکه برای اجتماع خطرناک و نامناسب‌اند.»پروفسور مارشال گلداسمیت می‌گوید: «رهبری ایجاد رویا و تشویق و بعد از آن توسعه و توانمند کردن دیگران برای رسیدن به این رویا می‌باشد اما مدیریت، نظارت بر نیل موفقیت آمیز به سوی اهداف است.»
کار گروهی و یک رویای مشترک
رهبران عالی به اصطلاح «ما» به جای «من» می‌اندیشند. زمانی که یک تیم موفقیت کسب می‌کند، همه اعضای آن سزاوار کسب اعتبار هستند و همه اعضای یک تیم می‌بایست در پذیرش مسوولیت شکست هم سهیم باشند. این رویکرد راه مناسبی است برای نفع بردن از کارمندان در پذیرش مسوولیت تصمیمات سخت. کارمندان می‌بایست بدانند که بقا و موفقیت سازمان به همان میزانی که به مجریان ارشد بستگی دارد، به آنان نیز وابسته است. مدیریت می‌تواند مسوولیت افراد را به عهده بگیرد، در حالی که رهبری نمی‌تواند. رهبران برتر اطرافشان را با افرادی توانا احاطه کرده‌اند که می‌توانند روندها و وظایفی که برای یک تجارت موفقیت آمیز ضروری است را نظارت و مدیریت کنند. رهبران می‌فهمند که متحد کردن مردم با صدور دستورالعمل آنچه می‌بایست انجام شود، متفاوت است. رهبران باید بر یک تصویر بزرگ‌تر متمرکز شوند و افراد سازمان را مطمئن سازند که همگی در یک رویای مشترک سهیم‌اند. این مسوولیت نمی‌تواند به دیگران منتقل شود، زیرا آن رویا می‌بایست از سطح بالای سازمان نشات بگیرد. بعضی‌ این مساله را بزرگ‌ترین مشخصه یک رهبر خوب مطرح می‌نمایند. رهبران می‌بایست از احاطه شدن توسط افراد «بله قربان گو» پرهیز نمایند و بر صداقت زیردستانشان تاکید ورزند. این مساله رهبران را توانا می‌سازد که از مشکلات بزرگ‌تر، قبل از وقوع، جلوگیری نمایند و از آنان سبقت بگیرند. مناظره و مباحثه آزاد می‌تواند باعث تصمیم‌گیری بهتر و احساس مسوولیت شود.
آیا رهبری می‌تواند آموخته شود؟
این پرسش موضوع یک مناظره بزرگ است. شواهدی در طول تاریخ وجود دارد که نشان می‌دهد، رهبران دارای خصوصیات مشترکی همچون: گیرایی، درستی، فداکاری و توانایی ایجاد ارتباطی موثر بین رویاها و تشویق افراد برای فراهم آوردن یک تیم صمیمی‌ هستند.آموزش رهبری به طور رسمی، در بسیاری از دانشگاه‌ها و کالج‌ها، به خصوص در درجات بالا، وجود دارد. این برنامه‌های قوی برای مواجه شدن در چالش‌های سخت تجاری، دفاع از تغییر، ساخت تیم و رهبری در شرایط سخت، تاکید دارند.آموزش شغلی توسط مربی در مسیری هوشمندانه، می‌تواند چیزهایی را القا کند، که در هیچ مدرسه‌ای آموزش داده نمی‌شود. اگر شما به ‌اندازه کافی خوش شانس باشید با کسی کار می‌کنید که مهارت و کیفیت کار را در برابر شما مجسم می‌کند و شما عملکرد آن شخص را مشاهده و از آن تقلید می‌کنید. در اغلب اوقات رهبران موفق خودشان را در برج عاج منزوی نمی‌کنند و در سازمان، خود را در دسترس قرار می‌دهند. آنها با افراد ارتباط برقرار می‌کنند تا آنها را به این حس برسانند که در توانمندی سازمان بسیار مهم هستند.
مدیریت و رهبری در دنیای امروز
شاید بیش از هر زمانی در تاریخ ما، رهبری در تجارت به دلیل جریان نامطلوب اقتصاد، عنصری مهم باشد. بهترین رهبران، بهترین کارمندان را به وجود می‌آورند و همچنین توانایی‌ها و مهارت‌هایی را که کارکنان از داشتن آن بی‌خبر بودند را کشف می‌کنند. مدیران و رهبران خوب همچون آجرهای ساختمان برای موفقیت هر تجارت نقش اساسی را ایفا می‌کنند.
برخی براین اعتقادند که دستورالعملی اسرار آمیز برای به وجود آوردن یک رهبر بزرگ وجود ندارد. و قطعا هیچ دو رهبری شبیه هم نیستند.
در حقیقت تفاوت شیوه‌های متفاوت رهبری بستگی به مدل خاص تجارت، کارمندان و روند کار دارد.اگر شما برای رشد و موفقیت، افراد را یاری می‌نمایید و ارزششان را در سازمان ارتقا می‌بخشید و باعث می‌شوید که افراد خود را عضو مهم تیم احساس کنند، بسیاری از افراد خواهان کار با شما هستند.جان کوئنسی آدامز این مساله را به بهترین نحو خاطر نشان ساخته است: «اگر عملکرد شما بیشتر برمبنای تشویق دیگران به رویاپردازی، یادگیری و پیشرفت باشد، شما یک رهبرید.»

مدیریت ریسک: به کارگیری طرحی برای شرکت‌تان

139مدیریت ریسک: به کارگیری طرحی برای شرکت‌تان مدیریت ریسک: به کارگیری طرحی برای شرکت‌تان


مدیریت ریسک بخش لاینفکی در موفقیت یک پروژه و فرآیندی است که به شناسایی زودهنگام مشکلات احتمالی و در نتیجه انجام اقدامات لازم جهت جلوگیری از تبدیل آنها به مشکلات و مسائل واقعی در آینده پروژه کمک می‌کند.

فرآیند مدیریت ریسک
فرآیند مدیریت ریسک در اصل دارای 5 مرحله است:
1- برنامه‌ریزی 2- شناسایی 3- ارزیابی 4- اداره کردن 5- نظارت و گزارش‌دهی.
برنامه‌ریزی‌
برنامه‌ریزی مرحله‌ای است که در آن نحوه مدیریت خطرهای احتمالی در پروژه مشخص شده و با توسعه طرح مدیریت ریسک برای پروژه، تکمیل می‌شود.‌ این طرح، تیم مدیریت ریسک را مشخص کرده، نقش‌ها و مسوولیت‌های افراد را تعریف می‌کند و معیار ارزیابی ریسک‌های شناسایی شده را مستند می‌نماید.
شناسایی
مرحله دوم شناسایی ریسک‌ها می‌باشد. در‌این مرحله افراد تیم دور یکدیگر جمع شده‌، ریسک‌های احتمالی را شناسایی می‌کنند و آنها را در لیست ریسک‌های پروژه، ثبت می‌کنند. ریسک‌ها می‌توانند در اشکال مختلفی همچون فرآیند تولید، کاربرد ابزارآلات، کارمندیابی، برنامه و بودجه و غیره وجود داشته باشند‌، همین طور ممکن است از تجربه و درس‌های گرفته شده از پروژه‌های گذشته ناشی شوند.
ترتیب دادن جلسات توفان فکری گروهی، روش خوبی برای شناسایی ریسک‌ها است.‌ این امر افراد را وادار به تفکر کرده و به آنها اجازه می‌دهد تا تفکرات و تجربه‌های یکدیگر را توسعه دهند و باید به خاطر سپرد که شناسایی ریسک‌ها، تنها در یک جلسه به اتمام نمی‌رسد، چرا که ریسک‌های جدید و مختلفی در طول عمر یک پروژه سر بر می‌آورند. در شناسایی ریسک بهتر است تا از عبارت «اگر»- «آنگاه» استفاده شود‌: اگر شرایط ‌این باشد، آنگاه پیامدهایش ‌این خواهد بود. استفاده از یک چنین عبارتی ریسک را به طور واضح، توضیح و تبیین نموده و طرز بیان ما را در مورد آن استاندارد می‌نماید.
ارزیابی
مرحله سوم ارزیابی ریسک‌های شناسایی شده با استفاده از معیار تعریف شده در طرح مدیریت ریسک می‌باشد. ریسک‌ها باید براساس احتمال وقوع و پیامدهای احتمالی‌شان ارزیابی شوند. ارزیابی پیامد‌های ریسک از نظر هزینه، برنامه‌ریزی و تکنیک و نیز انتخاب پیامدی که می‌تواند بیشترین تاثیر را داشته باشد، بسیار حائز اهمیت است. برای مثال ارزیابی یک ریسک از نظر هزینه ممکن است نشان‌دهنده تاثیر کم آن بر پروژه باشد، حال آنکه ‌این ارزیابی از نظر برنامه‌ریزی، می‌تواند حاکی از تاثیر بالای آن بر پروژه باشد، پس باید سطح بالایی از ریسک را در برنامه‌ریزی درنظر گرفت.
اداره کردن
مرحله چهارم در فرآیند مدیریت ریسک، اداره آن است.
4 روش برای اداره کردن ریسک‌ها وجود دارد:
* کاهش؛ که به معنای‌ایجاد طرح‌هایی عملیاتی برای کاهش احتمال ریسک و پیامدهای آن است.
* اجتناب؛ که به معنای ‌ایجاد تغییر در چیزی برای اجتناب کامل از ریسک می‌باشد، برای مثال ‌ایجاد تغییری در طرح برای اجتناب کامل از یک ریسک.
* واگذاری؛ که به معنای واگذاری ریسک به گروه دیگر می‌باشد، (برای مثال خرید بیمه).
* پذیرش؛ ‌این روش بدون ‌ایجاد طرح‌های کاهشی، احتمال وجود ریسک را می‌پذیرد. ‌این امر ممکن است به‌این دلیل باشد که هزینه طرح‌های کاهشی بیشتر از آن است که هزینه‌های ناشی از ریسک احتمالی را پوشش دهد.
طرح‌های کاهشی روی هم رفته، معمول‌ترین راه برای کاهش سطح ریسک می‌باشند. بازنگری طرح‌های کاهشی جهت اطمینان از عدم وجود ریسک جدیدی در نتیجه به کارگیری همین طرح‌ها، ضروری می‌‌باشد. چنانچه هرگونه ریسکی در ارتباط با برنامه‌های کاهشی به وجود‌ آید، می‌بایست برای ارزیابی توسط تیم مدیریت، به فهرست ریسک‌ها اضافه شود.
نظارت و گزارش دهی
مرحله پنجم شامل نظارت و گزارش دهی است که توسط آن می‌توان از کارکرد موثر برنامه‌های مربوط به اداره کردن اطمینان حاصل نمود. جهت انجام‌این کار، ریسک را باید در حین تکمیل مراحل فرآیند مدیریت ریسک ارزیابی و بازنگری مجدد کرد تا از احتمال وجود آن آگاه شد. با آنکه ممکن است ریسک به طور کامل از بین نرود، اما لازم است تا به سطح قابل قبولی کاهش یابد. حتی ریسک‌های پایین نیز باید تحت کنترل باشند تا بتوان از پایین ماندن آنها اطمینان حاصل نمود.
ریسک‌های موجود در یک پروژه، باید در گزارش مدیریت ریسک عنوان شوند.‌این گزارش باید حاوی فهرستی از ریسک‌های شناسایی شده، طرح‌های اداره کردن جهت کاهش ریسک و ماتریسی از ریسک برای طبقه‌بندی آن به سه دسته بالا، متوسط و پایین باشد.
فواید مدیریت ریسک
مدیریت ریسک عمل مهمی‌است که اگر به موقع طی فعالیت یک پروژه آغاز شود می‌تواند سودمند بوده و ابزار قدرتمندی برای شناسایی زودهنگام ضعف‌ها باشد تا تیم مدیریت بتواند برنامه‌های عملیاتی را جهت اداره کردن ریسک‌ها سازماندهی کرده و از تبدیل شدن آنها به مساله‌ای بزرگ در‌ آینده جلوگیری کند و به‌ این ترتیب، پاسخ پیشگیرانه شما نسبت به مسائل بالقوه به جای واکنش نسبت به مسائل و مشکلات‌ آینده می‌تواند صرفه‌جویی در پول و زمان را به همراه داشته باشد.
منبع‌: www.managerwise.com

اصول تبلیغات موثر

اصول تبلیغات موثر شاید سال‌هاست که برای کسب و کارتان زحمت می‌کشید اما هنوز هم، با وجود مشتریان زیاد، یک نام آشنا نشده‌اید. ممکن است فکر کنید محصول یا خدمتی که ارائه می‌دهید شایستگی چنین نامی را ندارد اما اشتباه می‌کنید. گناه ناآشنا بودن محصول‌تان را بر گردن خط تولید یا مجموعه‌ای که سازمان‌دهی کرده‌اید نیندازید؛ مقصر اصلی خود شمایید که هیچ وقت با صدای بلند نام کسب و کار و قدرت خارق‌العاده‌اش را به زبان نیاورده‌اید. تلاش ما در این صفحات همین است، اینکه به شما پرقدرت‌ترین بلندگوی جهان را هدیه کنیم تا تنها با اندکی هزینه بیشتر و کمی فکر و خلاقیت، بتوانید موفقیت کسب و کارتان را به توان 10 برسانید.

 
پوشک را به مادر بفروشید نه به نوزاد
در مورد چه موضوعی می‌خواهید تبلیغ کنید؟ قرار است یک پوشک بچه را معرفی کنید یا می‌خواهید در مورد یک جعبه مداد رنگی حرف بزنید؟ برای اینکه اطلاع‌رسانی موفقی داشته باشید و بتوانید مخاطب را به سمت بازارتان هدایت کنید، باید قبل از هرچیز گروه هدف‌تان را انتخاب کنید. مهم نیست که چه کسانی مصرف‌کننده نهایی محصول شما هستند بلکه شما باید به خریداران اصلی محصول توجه کنید. مثلا وقتی آگهی یک پوشک بچه را طراحی می‌کنید، مصرف‌کننده محصول شما نوزادان هستند اما قطعا این گروه خریداران شما نیستند. خریداران شما مادرانی هستند که به فکر پوشک‌شدن بچه‌های‌شان هستند پس باید در محلی آگهی دهید که تعداد بیشتری از مادران از آن عبور می‌کنند و همین طور سبک اطلاع رسانی‌تان را باید طوری انتخاب کنید که بتواند توجه یک مادر را به‌خود جلب کند و برایش جالب باشد.



دغدغه‌های خریدار را نشانه بگیرید
گذشته از انتخاب بهترین محلی که گروه هدف شما در آن حضور دارند، باید حواس‌تان به شیوه طراحی پیام هم باشد. وقتی گروه هدف شما مادران هستند، باید پیام‌تان را طوری طراحی کنید که به سوالات اصلی و همیشگی آن‌ها پاسخ داده شود. ذهن زنان آرام و لطیف است و ذهن مردان براساس دو دو تا چهار تا کار می‌کند، پس اگر می‌خواهید به یک خانم پیام بدهید، از قدرت عاطفه و نگرانی‌های احساسی‌اش کمک بگیرید و اگر می‌خواهید یک مرد را تحت‌تاثیر قرار دهید، روی قوه منطق و توانایی محاسباتی او تمرکز کنید.
 
با یک نگاه شکارش کنید
به‌طور کلی پیام تبلیغاتی موفق، پیامی است که می‌تواند در نخستین نگاه مخاطب را به‌خود جذب کند پس سعی کنید خیلی وارد حاشیه‌ها و جزئیات نشوید و یک تصویر یا جمله ساده را انتخاب کنید که با یک‌بار دیده شدن فهمیده می‌شود و در ذهن می‌ماند.  حالا وقت آن است که یک نقطه طلایی در تبلیغ‌تان وارد کنید؛ از قدرت احساسات و همذات‌پنداری مخاطب برای در یاد ماندن تبلیغ‌تان استفاده کنید و او را درگیر آگهی‌ای کنید که مقابلش قرار دارد.



با مخاطب همزبان شوید
به مخاطب فخر نفروشید و نخواهید فهم و سوادتان را به رخش بکشید. با او به زبان خودش حرف بزنید و اگر مخاطب شما یک خانم خانه دار است، سادگی او را درنظر بگیرید و اگر مدرس دانشگاه است، سال‌ها تلاش او را در محیط‌های علمی نادیده نگیرید. اجازه دهید که او خودش را جزئی از سازمان شما بداند و از این همزبانی لذت ببرد.



برای مخاطب دانه بپاشید
استفاده از الفاظ را کنار بگذارید و گمان نکنید اگر نکته‌ای که در کسب و کارتان هست، در تبلیغ‌تان نیاید، دیگران شما را ضعیف فرض می‌کنند. بلکه سعی کنید در تبلیغ‌تان نقاط طلایی کسب و کار و تفاوت‌هایش با هم‌صنف‌های‌تان را مختصر و مفید روشن کرده و کاری کنید که مخاطب برای کسب اطلاعات تکمیلی خودش پیگیر شما باشد. فکر نکنید اگر وارد جزئیات شوید و خیلی حاشیه پردازی کنید، تبلیغ‌تان موفق می‌شود، بلکه برعکس. کوتاه حرف بزنید و تنها از شعارهای تکان‌دهنده و به یاد ماندنی کمک بگیرید.



تبلیغ‌تان را محک بزنید
تصور نکنید پیام یا تصویری که طراحی کرده‌اید، همیشه موفقیت آمیز پیش می‌رود. ممکن است تبلیغ شما نتواند از پس مخاطبان سخت‌گیر بر بیاید پس برای تجدید آن، اول ببینید آگهی‌های‌تان در دوره‌های قبل چقدر بازخورد به همراه داشته‌ و بعد برای تکرار شان اقدام کنید. شاید مجبور باشید شیوه تبلیغ‌تان را اصلاح کنید و شاید هم نیاز داشته باشید رسانه تبلیغاتی‌تان را تغییر دهید؛ پس فکر نکنید شکست یک تبلیغ به معنای شکست تمامی تبلیغات است.



به جای نوشتن نقاشی کنید
تحقیقات ثابت کرده تعداد طرفداران تبلیغات تصویری 2برابر طرفداران تبلیغات نوشتاری است. در واقع محققان این حوزه می‌گویند مردم چندان حوصله خواندن متن را ندارند و ترجیح می‌دهند با درک یک تصویر تاثیرگذار به سمت یک محصول یا خدمت بروند پس همانطور که گفتیم زیاد پرحرفی نکنید و سال‌ها تجربه‌تان را در یک متن به مخاطب ارائه کنید.



دایره‌المعارف نباشید
قرار نیست برای همه کس، همه چیز باشید. تکلیف‌تان را با خودتان روشن کنید؛ برای چه کسی حرف می‌زنید و قرار است مشکلی را حل کنید. اجازه دهید که موسسه‌های دیگر، باقی مشکلات را حل کنند و شما تنها تمرکزتان را روی یک موضوع بگذارید و برای جا انداختنش با کمک تبلیغات تلاش کنید.



با این 7 قلاب به ذهن مخاطب چنگ بزنید
1. اصلی‌ترین هدف کسب و کار شما چیست؟ دوست دارید با این تبلیغات به چه نتیجه‌ای برسید؟ این موضوع به شما کمک می‌کند تا بهترین و موثرترین پیام تبلیغاتی را طراحی کنید.
2. حالا نگاهی دوباره به محصول یا خدمتی که ارائه می‌دهید بیندازید. برای تبلیغات به مصرف‌کننده‌تان توجه زیادی نکنید بلکه ببینید چه کسی مشتری اصلی محصول‌تان است و همان را مخاطب قرار دهید.
3. محصول شما قرار است چه حسی را در مخاطب ایجاد کند. غم؟ شادی؟ ترس؟ امنیت؟ هر کدام از حواس او که مد نظرتان است را نشانه بگیرید و تا می‌توانید آن را قلقلک دهید.
4. پرحرفی نکنید. مخاطب امروز برای خواندن جملات طولانی و دلایل پرپیچ و تاب شما فرصت ندارد پس اصلی‌ترین حرف را به مختصرترین شکل بیان کنید.
5. انتظار نداشته باشید مخاطب برای دیدن تبلیغ‌تان قدمی بردارد. این شمایید که باید سمت او بروید. پس هر جا که فکر می‌کنید جمع زیادی از گروه هدف‌تان آنجاست، تبلیغات‌تان را هم به آنجا ببرید.
6. همه حرف‌های‌تان را در یک پیام نزنید. بگذارید هر چند وقت یک بار با یک حرف تازه و یک شعار تازه به مخاطب‌تان نزدیک شوید.
7. شعار تبلیغاتی‌تان را با تصویر آن هماهنگ کنید. سعی کنید پیام‌های‌تان با هم هماهنگ باشند و پیام‌های متفاوت را برای فرصت‌های متفاوت بگذارید.

برادران میلیاردر آلمانی در صنعت فروشگاه‌های زنجیره‌ای

149.aspx">برادران میلیاردر آلمانی در صنعت فروشگاه‌های زنجیره‌ای برادران میلیاردر آلمانی در صنعت فروشگاه‌های زنجیره‌ای


برادران اشمیت روتن‌بک آلمانی هستند و اطلاعات کمی هم از آنها در دست است. مایکل و راینر اشمیت روتن بک در مجموع با ثروت 5/3 میلیارد دلار در سال 2010 از سوی مجله فوربز در جایگاه دویست و پنجاه و هشتم ثروتمندان دنیا قرار گرفتند.‌این دو برادر مالک 16 درصد سهام گروه خرده فروشی مترو هستند. آنها همچنین مالک گروه تراول چارم هستند که مجموعه‌ای از 12 هتل زنجیره‌ای در آلمان، اتریش و‌ایتالیا است.


مایکل در سال 1943 و راینر در سال 1941 در آلمان متولد شده اند. خانواده اشمیت بک، خانواده‌ای معروف در حوزه کسب و کار است. کارل اشمیت در سال 1923 شرکتی راه‌اندازی کرد که فعالیت آن در زمینه خرده فروشی بود. دو پسر او و برادرش در سال 1964به همراه اوتو بئیشیم (میلیاردر دویست و چهل و نهم جهان در سال 2010) دو‌هایپرمارکت اول مترو را راه‌اندازی کردند. ویلهلم اشمیت،‌ پسر کارل اشمیت، با ورا روتن بک ازدواج کرد و نام خانوادگی‌شان را به اشمیت روتن بک تغییر دادند. آنها صاحب سه فرزند به نام‌های مایکل و راینر و ویولا روتن اشمیت بک شدند. ویلهلم اشمیت روتن بک در سال 1988 از دنیا رفت و سهام او به مایکل و راینر رسید.
گروه مترو سومین فروشگاه زنجیره‌ای و شرکت خرده‌‌فروشی بزرگ جهان بر حسب فروش است، البته ‌این شرکت به شکل عمده فروشی نیز فعالیت دارد. حوزه فعالیت ‌این شرکت شامل سوپرمارکت‌ها، ابربازارها (هایپرمارکت‌ها)‌، فروشگاه‌‌های لوازم الکترونیکی و دستگاه‌‌های خانگی و مراکز خرید می‌‌شود. گروه مترو بیشتر کشورهای اروپایی و برخی از کشورهای آسیایی و آفریقایی را پوشش می‌دهد.
درآمد گروه مترو در سال 2009 در حدود 5/65 میلیارد یورو و سود آن در حدود 383 میلیون یورو برآورد شده بود. همچنین در سال 2009 بیش از 286090 نفر برای ‌این شرکت مشغول به کار بودند. در حال حاضر به گفته مجله فوربز فروش گروه مترو در حدود 95 میلیارد دلار است.
مایکل و راینر اشمیت روتن همچنین در حال حاضر مالک یک بنیاد خیریه به نام مرکاتور هستند که با برگزاری برنامه‌های فوق برنامه زبان و مهارت‌های فنی و حرفه‌ای برای کودکان مهاجران در آلمان به آنها کمک می‌کند. برادران اشمیت روتن بک هیچ کدام فرزندی ندارند، ولی خواهر کوچک‌تر آنها ازدواج کرده و دو فرزند دارد که احتمالا وارثان ‌این کسب‌وکار بزرگ خانواده خواهند بود. برادران اشمیت روتن در حال حاضر ساکن دویسبورگ در آلمان هستند.

اصول تبلیغات موثر

اصول تبلیغات موثر شاید سال‌هاست که برای کسب و کارتان زحمت می‌کشید اما هنوز هم، با وجود مشتریان زیاد، یک نام آشنا نشده‌اید. ممکن است فکر کنید محصول یا خدمتی که ارائه می‌دهید شایستگی چنین نامی را ندارد اما اشتباه می‌کنید. گناه ناآشنا بودن محصول‌تان را بر گردن خط تولید یا مجموعه‌ای که سازمان‌دهی کرده‌اید نیندازید؛ مقصر اصلی خود شمایید که هیچ وقت با صدای بلند نام کسب و کار و قدرت خارق‌العاده‌اش را به زبان نیاورده‌اید. تلاش ما در این صفحات همین است، اینکه به شما پرقدرت‌ترین بلندگوی جهان را هدیه کنیم تا تنها با اندکی هزینه بیشتر و کمی فکر و خلاقیت، بتوانید موفقیت کسب و کارتان را به توان 10 برسانید.

 
پوشک را به مادر بفروشید نه به نوزاد
در مورد چه موضوعی می‌خواهید تبلیغ کنید؟ قرار است یک پوشک بچه را معرفی کنید یا می‌خواهید در مورد یک جعبه مداد رنگی حرف بزنید؟ برای اینکه اطلاع‌رسانی موفقی داشته باشید و بتوانید مخاطب را به سمت بازارتان هدایت کنید، باید قبل از هرچیز گروه هدف‌تان را انتخاب کنید. مهم نیست که چه کسانی مصرف‌کننده نهایی محصول شما هستند بلکه شما باید به خریداران اصلی محصول توجه کنید. مثلا وقتی آگهی یک پوشک بچه را طراحی می‌کنید، مصرف‌کننده محصول شما نوزادان هستند اما قطعا این گروه خریداران شما نیستند. خریداران شما مادرانی هستند که به فکر پوشک‌شدن بچه‌های‌شان هستند پس باید در محلی آگهی دهید که تعداد بیشتری از مادران از آن عبور می‌کنند و همین طور سبک اطلاع رسانی‌تان را باید طوری انتخاب کنید که بتواند توجه یک مادر را به‌خود جلب کند و برایش جالب باشد.



دغدغه‌های خریدار را نشانه بگیرید
گذشته از انتخاب بهترین محلی که گروه هدف شما در آن حضور دارند، باید حواس‌تان به شیوه طراحی پیام هم باشد. وقتی گروه هدف شما مادران هستند، باید پیام‌تان را طوری طراحی کنید که به سوالات اصلی و همیشگی آن‌ها پاسخ داده شود. ذهن زنان آرام و لطیف است و ذهن مردان براساس دو دو تا چهار تا کار می‌کند، پس اگر می‌خواهید به یک خانم پیام بدهید، از قدرت عاطفه و نگرانی‌های احساسی‌اش کمک بگیرید و اگر می‌خواهید یک مرد را تحت‌تاثیر قرار دهید، روی قوه منطق و توانایی محاسباتی او تمرکز کنید.
 
با یک نگاه شکارش کنید
به‌طور کلی پیام تبلیغاتی موفق، پیامی است که می‌تواند در نخستین نگاه مخاطب را به‌خود جذب کند پس سعی کنید خیلی وارد حاشیه‌ها و جزئیات نشوید و یک تصویر یا جمله ساده را انتخاب کنید که با یک‌بار دیده شدن فهمیده می‌شود و در ذهن می‌ماند.  حالا وقت آن است که یک نقطه طلایی در تبلیغ‌تان وارد کنید؛ از قدرت احساسات و همذات‌پنداری مخاطب برای در یاد ماندن تبلیغ‌تان استفاده کنید و او را درگیر آگهی‌ای کنید که مقابلش قرار دارد.



با مخاطب همزبان شوید
به مخاطب فخر نفروشید و نخواهید فهم و سوادتان را به رخش بکشید. با او به زبان خودش حرف بزنید و اگر مخاطب شما یک خانم خانه دار است، سادگی او را درنظر بگیرید و اگر مدرس دانشگاه است، سال‌ها تلاش او را در محیط‌های علمی نادیده نگیرید. اجازه دهید که او خودش را جزئی از سازمان شما بداند و از این همزبانی لذت ببرد.



برای مخاطب دانه بپاشید
استفاده از الفاظ را کنار بگذارید و گمان نکنید اگر نکته‌ای که در کسب و کارتان هست، در تبلیغ‌تان نیاید، دیگران شما را ضعیف فرض می‌کنند. بلکه سعی کنید در تبلیغ‌تان نقاط طلایی کسب و کار و تفاوت‌هایش با هم‌صنف‌های‌تان را مختصر و مفید روشن کرده و کاری کنید که مخاطب برای کسب اطلاعات تکمیلی خودش پیگیر شما باشد. فکر نکنید اگر وارد جزئیات شوید و خیلی حاشیه پردازی کنید، تبلیغ‌تان موفق می‌شود، بلکه برعکس. کوتاه حرف بزنید و تنها از شعارهای تکان‌دهنده و به یاد ماندنی کمک بگیرید.



تبلیغ‌تان را محک بزنید
تصور نکنید پیام یا تصویری که طراحی کرده‌اید، همیشه موفقیت آمیز پیش می‌رود. ممکن است تبلیغ شما نتواند از پس مخاطبان سخت‌گیر بر بیاید پس برای تجدید آن، اول ببینید آگهی‌های‌تان در دوره‌های قبل چقدر بازخورد به همراه داشته‌ و بعد برای تکرار شان اقدام کنید. شاید مجبور باشید شیوه تبلیغ‌تان را اصلاح کنید و شاید هم نیاز داشته باشید رسانه تبلیغاتی‌تان را تغییر دهید؛ پس فکر نکنید شکست یک تبلیغ به معنای شکست تمامی تبلیغات است.



به جای نوشتن نقاشی کنید
تحقیقات ثابت کرده تعداد طرفداران تبلیغات تصویری 2برابر طرفداران تبلیغات نوشتاری است. در واقع محققان این حوزه می‌گویند مردم چندان حوصله خواندن متن را ندارند و ترجیح می‌دهند با درک یک تصویر تاثیرگذار به سمت یک محصول یا خدمت بروند پس همانطور که گفتیم زیاد پرحرفی نکنید و سال‌ها تجربه‌تان را در یک متن به مخاطب ارائه کنید.



دایره‌المعارف نباشید
قرار نیست برای همه کس، همه چیز باشید. تکلیف‌تان را با خودتان روشن کنید؛ برای چه کسی حرف می‌زنید و قرار است مشکلی را حل کنید. اجازه دهید که موسسه‌های دیگر، باقی مشکلات را حل کنند و شما تنها تمرکزتان را روی یک موضوع بگذارید و برای جا انداختنش با کمک تبلیغات تلاش کنید.



با این 7 قلاب به ذهن مخاطب چنگ بزنید
1. اصلی‌ترین هدف کسب و کار شما چیست؟ دوست دارید با این تبلیغات به چه نتیجه‌ای برسید؟ این موضوع به شما کمک می‌کند تا بهترین و موثرترین پیام تبلیغاتی را طراحی کنید.
2. حالا نگاهی دوباره به محصول یا خدمتی که ارائه می‌دهید بیندازید. برای تبلیغات به مصرف‌کننده‌تان توجه زیادی نکنید بلکه ببینید چه کسی مشتری اصلی محصول‌تان است و همان را مخاطب قرار دهید.
3. محصول شما قرار است چه حسی را در مخاطب ایجاد کند. غم؟ شادی؟ ترس؟ امنیت؟ هر کدام از حواس او که مد نظرتان است را نشانه بگیرید و تا می‌توانید آن را قلقلک دهید.
4. پرحرفی نکنید. مخاطب امروز برای خواندن جملات طولانی و دلایل پرپیچ و تاب شما فرصت ندارد پس اصلی‌ترین حرف را به مختصرترین شکل بیان کنید.
5. انتظار نداشته باشید مخاطب برای دیدن تبلیغ‌تان قدمی بردارد. این شمایید که باید سمت او بروید. پس هر جا که فکر می‌کنید جمع زیادی از گروه هدف‌تان آنجاست، تبلیغات‌تان را هم به آنجا ببرید.
6. همه حرف‌های‌تان را در یک پیام نزنید. بگذارید هر چند وقت یک بار با یک حرف تازه و یک شعار تازه به مخاطب‌تان نزدیک شوید.
7. شعار تبلیغاتی‌تان را با تصویر آن هماهنگ کنید. سعی کنید پیام‌های‌تان با هم هماهنگ باشند و پیام‌های متفاوت را برای فرصت‌های متفاوت بگذارید.