هزار وب

جک ، عکس ، سرگرمی و ...

هزار وب

جک ، عکس ، سرگرمی و ...

تبلیغات اینترنتی

3تبلیغات اینترنتی تبلیغات اینترنتی
تبلیغات اینترنتی چیست؟ اینترنت رسانه ای با توان بسیار گسترده و بالاست ، اما شرکتهای نسبتا کمی توانسته اند از آن به شکل موفقیت آمیز بهره برداری کرده و در جهت مقاصد تبلیغ خود به کار گیرند. جذابیت اینترنت در وهله اول به دلیل آن است که از طریق آن به شکل مستقیم و یک به یک میتوان به تک تک مصرف کنندگان ارتباط برقرار کرد. در تئوری، سازمانها و مصرف کنندگان میتوانند با استفاده از این دستاورد، کالا خریداری کنند، به تبادل اطلاعات بپردازند و به پژوهشهای ارزشمند دسترسی یابند؛ اما در عمل، اینترنت تا زمان حال رسانه ای است که بسیاری از توانمندیهای آن کما کان بلا استفاده مانده است. یکی از بزرگترین چالشهای بازاریابی در اینترنت تلاش برای جلب و جذب مخاطبان است. این امر باعث به وجود آمدن یک صنعت تبلیغاتی کاملا جدید بر روی شبکه وب شده است.
اهداف تبلیغات اینترنتی انتشار اطلاعات: وب، محل مناسبی برای ارایه اطلاعات دقیق در مورد کالاها یا خدمات یک شرکت است . ایجاد آکاهی: تبلیغات در اینترنت می تواند برای افزایش آگاهی از یک سازمان به طور کلی و کالاها و خدمات خاص آن سازمان مفید باشد. به دست آوردن اطلاعات تحقیقی: بازاریابان از شبکه اینترنت برای بدست آوردن اطلاعات و مشخصات مخاطبان خود استفاده میکنند. مثلا یک شرکت هواپیمایی از اینترنت برای مصاحبه با مسافران همیشگی خود جهت تعیین اولویتها، سلیقه خرید و سایر اطلاعات مربوط به آن استفاده میکند. ایجاد وجهه یا تصویر ذهنی: سایت ممکن است برای نشان دادن و ایجاد وجه هایی که سازمان یا شرکت آرزوی داشتن آن را دارند، طراحی شده باشد. تحریک به خرید آزمایشی: برخی سایتهای اینترنت برای تحریک خرید آزمایشی محصولاتشان از کوپنهای الکترونیکی استفاده میکنند.

رهبری سازمانی

151رهبری سازمانی
مهارت‌های مدیریتی
رهبری سازمانی


رهبری به طور خلاصه نمونه و سرمشقی برای پیروی دیگران است. سرمشق و نمونه به معنی تهیه یک استاندارد برتر برای دیگران می‌باشد. در حالی که رهبر به آنان انگیزه می‌دهد و تشویق می‌کند که از او پیروی کنند، آنان را به اشتیاق در می‌آورد. استفن کووی می‌گوید: «رهبری یک موقعیت شغلی در سازمان نیست، بلکه یک قدرت معنوی است که از پیروی عمومی‌و قواعد اخلاقی مانند صداقت، درستی و برخورد احترام آمیز با دیگران حاصل می‌شود.»

زمانی که به رهبران بزرگ می‌اندیشیم
چرا نام رهبران اقتصادی، به‌ندرت بر زبان‌ها جاری می‌شود؟ احتمالا به این دلیل است که ما معمولا اجرای کار اقتصادی را به واسطه مدیریت می‌دانیم نه رهبری. در دنیای تجارت هر کسی برای ترکیب اثربخش مهارت‌های رهبری و مدیریت شیوه خود را دارد. سن، تجارب کاری، مکان، تربیت و دانش تاریخی از جمله مواردی است که می‌تواند بر عقیده افراد اثر بگذارد. در تجارت امروز رهبران از رشته‌های مختلف هستند و تاثیر قابل توجهی بر زندگی ما دارند.
به جای هم استفاده کردن اصطلاح مدیریت و رهبری تجاری، اشتباه گرفتن دو مفهوم متمایز ولی مکمل است. زمانی که از متفکر معاصر جان بالدونی، این سوال که چگونه رهبری و مدیریت در تعامل هستند پرسیده شد، او چنین پاسخ گفت: «مدیریت در مورد کنترل و رهبری در رابطه با هدایت می‌باشد. برای انجام اثر بخش برنامه‌های سازمان، شما به کنترل سیستم‌ها و عملکرد آنان و همچنین راهنمایی کارکنان سازمان نیازمند هستید. با سرسختی مدیریت کنید اما کنترل رهبری را به نرمی‌اجرا نمایید. رهبری و مدیریت هر دو نقش‌های ضروری را در موفقیت تجاری ایفا می‌کنند. مدیریت، ساختار، ثبات و سازماندهی را ایجاد می‌کند، در حالی که رهبری درصدد تاثیرگذاری، تشویق و ایجاد محیطی مناسب برای خلاقیت، نوآوری و خودانگیزی است.»جیم کالینز می‌گوید: «بهترین رهبران در درجه اول مدیران تاثیرگذاری بودند. آنهایی که در جست‌وجوی رهبری هستند، ولی در مدیریت شکست می‌خورند، نه فقط برای سازمان بلکه برای اجتماع خطرناک و نامناسب‌اند.»پروفسور مارشال گلداسمیت می‌گوید: «رهبری ایجاد رویا و تشویق و بعد از آن توسعه و توانمند کردن دیگران برای رسیدن به این رویا می‌باشد اما مدیریت، نظارت بر نیل موفقیت آمیز به سوی اهداف است.»
کار گروهی و یک رویای مشترک
رهبران عالی به اصطلاح «ما» به جای «من» می‌اندیشند. زمانی که یک تیم موفقیت کسب می‌کند، همه اعضای آن سزاوار کسب اعتبار هستند و همه اعضای یک تیم می‌بایست در پذیرش مسوولیت شکست هم سهیم باشند. این رویکرد راه مناسبی است برای نفع بردن از کارمندان در پذیرش مسوولیت تصمیمات سخت. کارمندان می‌بایست بدانند که بقا و موفقیت سازمان به همان میزانی که به مجریان ارشد بستگی دارد، به آنان نیز وابسته است. مدیریت می‌تواند مسوولیت افراد را به عهده بگیرد، در حالی که رهبری نمی‌تواند. رهبران برتر اطرافشان را با افرادی توانا احاطه کرده‌اند که می‌توانند روندها و وظایفی که برای یک تجارت موفقیت آمیز ضروری است را نظارت و مدیریت کنند. رهبران می‌فهمند که متحد کردن مردم با صدور دستورالعمل آنچه می‌بایست انجام شود، متفاوت است. رهبران باید بر یک تصویر بزرگ‌تر متمرکز شوند و افراد سازمان را مطمئن سازند که همگی در یک رویای مشترک سهیم‌اند. این مسوولیت نمی‌تواند به دیگران منتقل شود، زیرا آن رویا می‌بایست از سطح بالای سازمان نشات بگیرد. بعضی‌ این مساله را بزرگ‌ترین مشخصه یک رهبر خوب مطرح می‌نمایند. رهبران می‌بایست از احاطه شدن توسط افراد «بله قربان گو» پرهیز نمایند و بر صداقت زیردستانشان تاکید ورزند. این مساله رهبران را توانا می‌سازد که از مشکلات بزرگ‌تر، قبل از وقوع، جلوگیری نمایند و از آنان سبقت بگیرند. مناظره و مباحثه آزاد می‌تواند باعث تصمیم‌گیری بهتر و احساس مسوولیت شود.
آیا رهبری می‌تواند آموخته شود؟
این پرسش موضوع یک مناظره بزرگ است. شواهدی در طول تاریخ وجود دارد که نشان می‌دهد، رهبران دارای خصوصیات مشترکی همچون: گیرایی، درستی، فداکاری و توانایی ایجاد ارتباطی موثر بین رویاها و تشویق افراد برای فراهم آوردن یک تیم صمیمی‌ هستند.آموزش رهبری به طور رسمی، در بسیاری از دانشگاه‌ها و کالج‌ها، به خصوص در درجات بالا، وجود دارد. این برنامه‌های قوی برای مواجه شدن در چالش‌های سخت تجاری، دفاع از تغییر، ساخت تیم و رهبری در شرایط سخت، تاکید دارند.آموزش شغلی توسط مربی در مسیری هوشمندانه، می‌تواند چیزهایی را القا کند، که در هیچ مدرسه‌ای آموزش داده نمی‌شود. اگر شما به ‌اندازه کافی خوش شانس باشید با کسی کار می‌کنید که مهارت و کیفیت کار را در برابر شما مجسم می‌کند و شما عملکرد آن شخص را مشاهده و از آن تقلید می‌کنید. در اغلب اوقات رهبران موفق خودشان را در برج عاج منزوی نمی‌کنند و در سازمان، خود را در دسترس قرار می‌دهند. آنها با افراد ارتباط برقرار می‌کنند تا آنها را به این حس برسانند که در توانمندی سازمان بسیار مهم هستند.
مدیریت و رهبری در دنیای امروز
شاید بیش از هر زمانی در تاریخ ما، رهبری در تجارت به دلیل جریان نامطلوب اقتصاد، عنصری مهم باشد. بهترین رهبران، بهترین کارمندان را به وجود می‌آورند و همچنین توانایی‌ها و مهارت‌هایی را که کارکنان از داشتن آن بی‌خبر بودند را کشف می‌کنند. مدیران و رهبران خوب همچون آجرهای ساختمان برای موفقیت هر تجارت نقش اساسی را ایفا می‌کنند.
برخی براین اعتقادند که دستورالعملی اسرار آمیز برای به وجود آوردن یک رهبر بزرگ وجود ندارد. و قطعا هیچ دو رهبری شبیه هم نیستند.
در حقیقت تفاوت شیوه‌های متفاوت رهبری بستگی به مدل خاص تجارت، کارمندان و روند کار دارد.اگر شما برای رشد و موفقیت، افراد را یاری می‌نمایید و ارزششان را در سازمان ارتقا می‌بخشید و باعث می‌شوید که افراد خود را عضو مهم تیم احساس کنند، بسیاری از افراد خواهان کار با شما هستند.جان کوئنسی آدامز این مساله را به بهترین نحو خاطر نشان ساخته است: «اگر عملکرد شما بیشتر برمبنای تشویق دیگران به رویاپردازی، یادگیری و پیشرفت باشد، شما یک رهبرید.»

چگونه می‌توان با حفظ وقار شکست خورد؟

141چگونه می‌توان با حفظ وقار شکست خورد؟
چگونه می‌توان با حفظ وقار شکست خورد؟
چگونگی تصمیم‌گیری صحیح، یک موضوع پرطرفدار در مدیریت است. آن قدر پرطرفدار که در حقیقت موجب می‌شود ما چشمانمان را بر واقعیت الزام تصمیم‌گیری در مواقع شکست می‌بندیم.

بنابراین دانستن چگونه شکست خوردن به اندازه دانستن چگونگی به دست آوردن موفقیت مهم است. هنگامی ‌که با وقار متحمل شکست می‌شوید، می‌توانید خسارت های ناشی ازآن را محدود کنید و حتی می‌توانید از یک وضعیت منفی نکات مثبتی به دست آورید. در اینجا می‌گوییم چگونه این چنین عمل کنید:
به آن (شکست) اعتراف کنید:
در لحظه‌ای که متوجه شدید تصمیمات شما (تصمیماتی که فکر می‌کردید درست است) به تصمیماتی اشتباه بدل شده است و می‌توانند منجر به شکست شما شوند باید به آنها اعتراف کنید. بدترین کاری که ممکن است انجام دهید این است که بهانه‌گیری کنید و آن مشکل را برگردن شخص یا چیز دیگری بیندازید. همچنین شما می‌توانید با پذیرفتن مسوولیت تصمیمتان اعتماد به نفس و جایگاه خود را به همتایان خود نشان دهید.
با شکست کنار بیایید:
هیچ کس شکست را دوست ندارد و اغلب اوقات بعد از تجربه آن ، مهمترین چیزی که می‌خواهید از آن اجتناب کنید این است که خود را دروضعیتی برای شکست دوباره قراردهید. ممکن است در مورد «آزمون و خطاهای موجود در کسب و کار» حکایت های زیادی شنیده باشید. اما این حکایات در واقع درست هستند. ریسک، نتیجه طبیعی رشد است و بنابراین معنای وجود احتمال شکست است. این بخشی اجتناب‌ناپذیر از رشد یک کسب و کار است.
همین! هرچند مسلما گفتن این حرف‌ها از عمل به آنها بسیار ساده‌تر است. اما با داشتن این نکات در ذهن، شما می‌توانید در شکست خوردن موفق عمل کنید.
منبع: American Management Association

رهبری سازمانی

151رهبری سازمانی
مهارت‌های مدیریتی
رهبری سازمانی


رهبری به طور خلاصه نمونه و سرمشقی برای پیروی دیگران است. سرمشق و نمونه به معنی تهیه یک استاندارد برتر برای دیگران می‌باشد. در حالی که رهبر به آنان انگیزه می‌دهد و تشویق می‌کند که از او پیروی کنند، آنان را به اشتیاق در می‌آورد. استفن کووی می‌گوید: «رهبری یک موقعیت شغلی در سازمان نیست، بلکه یک قدرت معنوی است که از پیروی عمومی‌و قواعد اخلاقی مانند صداقت، درستی و برخورد احترام آمیز با دیگران حاصل می‌شود.»

زمانی که به رهبران بزرگ می‌اندیشیم
چرا نام رهبران اقتصادی، به‌ندرت بر زبان‌ها جاری می‌شود؟ احتمالا به این دلیل است که ما معمولا اجرای کار اقتصادی را به واسطه مدیریت می‌دانیم نه رهبری. در دنیای تجارت هر کسی برای ترکیب اثربخش مهارت‌های رهبری و مدیریت شیوه خود را دارد. سن، تجارب کاری، مکان، تربیت و دانش تاریخی از جمله مواردی است که می‌تواند بر عقیده افراد اثر بگذارد. در تجارت امروز رهبران از رشته‌های مختلف هستند و تاثیر قابل توجهی بر زندگی ما دارند.
به جای هم استفاده کردن اصطلاح مدیریت و رهبری تجاری، اشتباه گرفتن دو مفهوم متمایز ولی مکمل است. زمانی که از متفکر معاصر جان بالدونی، این سوال که چگونه رهبری و مدیریت در تعامل هستند پرسیده شد، او چنین پاسخ گفت: «مدیریت در مورد کنترل و رهبری در رابطه با هدایت می‌باشد. برای انجام اثر بخش برنامه‌های سازمان، شما به کنترل سیستم‌ها و عملکرد آنان و همچنین راهنمایی کارکنان سازمان نیازمند هستید. با سرسختی مدیریت کنید اما کنترل رهبری را به نرمی‌اجرا نمایید. رهبری و مدیریت هر دو نقش‌های ضروری را در موفقیت تجاری ایفا می‌کنند. مدیریت، ساختار، ثبات و سازماندهی را ایجاد می‌کند، در حالی که رهبری درصدد تاثیرگذاری، تشویق و ایجاد محیطی مناسب برای خلاقیت، نوآوری و خودانگیزی است.»جیم کالینز می‌گوید: «بهترین رهبران در درجه اول مدیران تاثیرگذاری بودند. آنهایی که در جست‌وجوی رهبری هستند، ولی در مدیریت شکست می‌خورند، نه فقط برای سازمان بلکه برای اجتماع خطرناک و نامناسب‌اند.»پروفسور مارشال گلداسمیت می‌گوید: «رهبری ایجاد رویا و تشویق و بعد از آن توسعه و توانمند کردن دیگران برای رسیدن به این رویا می‌باشد اما مدیریت، نظارت بر نیل موفقیت آمیز به سوی اهداف است.»
کار گروهی و یک رویای مشترک
رهبران عالی به اصطلاح «ما» به جای «من» می‌اندیشند. زمانی که یک تیم موفقیت کسب می‌کند، همه اعضای آن سزاوار کسب اعتبار هستند و همه اعضای یک تیم می‌بایست در پذیرش مسوولیت شکست هم سهیم باشند. این رویکرد راه مناسبی است برای نفع بردن از کارمندان در پذیرش مسوولیت تصمیمات سخت. کارمندان می‌بایست بدانند که بقا و موفقیت سازمان به همان میزانی که به مجریان ارشد بستگی دارد، به آنان نیز وابسته است. مدیریت می‌تواند مسوولیت افراد را به عهده بگیرد، در حالی که رهبری نمی‌تواند. رهبران برتر اطرافشان را با افرادی توانا احاطه کرده‌اند که می‌توانند روندها و وظایفی که برای یک تجارت موفقیت آمیز ضروری است را نظارت و مدیریت کنند. رهبران می‌فهمند که متحد کردن مردم با صدور دستورالعمل آنچه می‌بایست انجام شود، متفاوت است. رهبران باید بر یک تصویر بزرگ‌تر متمرکز شوند و افراد سازمان را مطمئن سازند که همگی در یک رویای مشترک سهیم‌اند. این مسوولیت نمی‌تواند به دیگران منتقل شود، زیرا آن رویا می‌بایست از سطح بالای سازمان نشات بگیرد. بعضی‌ این مساله را بزرگ‌ترین مشخصه یک رهبر خوب مطرح می‌نمایند. رهبران می‌بایست از احاطه شدن توسط افراد «بله قربان گو» پرهیز نمایند و بر صداقت زیردستانشان تاکید ورزند. این مساله رهبران را توانا می‌سازد که از مشکلات بزرگ‌تر، قبل از وقوع، جلوگیری نمایند و از آنان سبقت بگیرند. مناظره و مباحثه آزاد می‌تواند باعث تصمیم‌گیری بهتر و احساس مسوولیت شود.
آیا رهبری می‌تواند آموخته شود؟
این پرسش موضوع یک مناظره بزرگ است. شواهدی در طول تاریخ وجود دارد که نشان می‌دهد، رهبران دارای خصوصیات مشترکی همچون: گیرایی، درستی، فداکاری و توانایی ایجاد ارتباطی موثر بین رویاها و تشویق افراد برای فراهم آوردن یک تیم صمیمی‌ هستند.آموزش رهبری به طور رسمی، در بسیاری از دانشگاه‌ها و کالج‌ها، به خصوص در درجات بالا، وجود دارد. این برنامه‌های قوی برای مواجه شدن در چالش‌های سخت تجاری، دفاع از تغییر، ساخت تیم و رهبری در شرایط سخت، تاکید دارند.آموزش شغلی توسط مربی در مسیری هوشمندانه، می‌تواند چیزهایی را القا کند، که در هیچ مدرسه‌ای آموزش داده نمی‌شود. اگر شما به ‌اندازه کافی خوش شانس باشید با کسی کار می‌کنید که مهارت و کیفیت کار را در برابر شما مجسم می‌کند و شما عملکرد آن شخص را مشاهده و از آن تقلید می‌کنید. در اغلب اوقات رهبران موفق خودشان را در برج عاج منزوی نمی‌کنند و در سازمان، خود را در دسترس قرار می‌دهند. آنها با افراد ارتباط برقرار می‌کنند تا آنها را به این حس برسانند که در توانمندی سازمان بسیار مهم هستند.
مدیریت و رهبری در دنیای امروز
شاید بیش از هر زمانی در تاریخ ما، رهبری در تجارت به دلیل جریان نامطلوب اقتصاد، عنصری مهم باشد. بهترین رهبران، بهترین کارمندان را به وجود می‌آورند و همچنین توانایی‌ها و مهارت‌هایی را که کارکنان از داشتن آن بی‌خبر بودند را کشف می‌کنند. مدیران و رهبران خوب همچون آجرهای ساختمان برای موفقیت هر تجارت نقش اساسی را ایفا می‌کنند.
برخی براین اعتقادند که دستورالعملی اسرار آمیز برای به وجود آوردن یک رهبر بزرگ وجود ندارد. و قطعا هیچ دو رهبری شبیه هم نیستند.
در حقیقت تفاوت شیوه‌های متفاوت رهبری بستگی به مدل خاص تجارت، کارمندان و روند کار دارد.اگر شما برای رشد و موفقیت، افراد را یاری می‌نمایید و ارزششان را در سازمان ارتقا می‌بخشید و باعث می‌شوید که افراد خود را عضو مهم تیم احساس کنند، بسیاری از افراد خواهان کار با شما هستند.جان کوئنسی آدامز این مساله را به بهترین نحو خاطر نشان ساخته است: «اگر عملکرد شما بیشتر برمبنای تشویق دیگران به رویاپردازی، یادگیری و پیشرفت باشد، شما یک رهبرید.»

تاسیس فروشگاه‌های زنجیره‌ای دیجیتالی

تاسیس فروشگاه‌های زنجیره‌ای دیجیتالی
راهکار برون رفت از نظام توزیع سنتی
تاسیس فروشگاه‌های زنجیره‌ای دیجیتالی

بازار دیجیتال- فروشگاه‌های زنجیره‌ای به شکل کلی توزیع‌کننده لوازم و مایحتاج روزمره زندگی هستند. توزیعی که به دلیل تجمع تمام نیازها در یک مکان علاوه بر صرفه‌جویی زمانی به دلیل پیشنهادهای مختلف فروش می‌تواند برای مصرف کننده مقرون به صرفه هم باشد. چند سالی است که در بخش ای تی هم شاهد فروشگاه‌های زنجیره‌ای هستیم. بعضی از این فروشگاه‌ها موفق هستند و بعضی هم بعد از چند وقتی عطای بازار را به لقایش بخشیده و بیرون می‌روند.

احمد علیپور، مدیرعامل شرکت مروارید لاوان (فروشگاه‌های زنجیره‌ای لاوان) در این باره می‌گوید: با گسترش کاربرد و نیازی‌های عمومی نسبت به محصولات ای تی و فناوری اطلاعات لزوم این که ما در کنار محل کار یا محل سکونت دسترسی به فروشگاه‌هایی داشته باشیم که به طریق سالم و با سامانه‌ای مشخص بتوانند این کالاها را برای مخاطب فراهم کنند بیشتر شده است و همین دلیل باعث توجه ما به راه‌اندازی این فروشگاه‌ها شد.
مهمترین امتیاز این فروشگاه‌ها ایجاد اعتماد و اطمینان به مصرف‌کننده از دید اصلی بودن کالا و خدمات پس از فروش است. در مجموعه فروشگاه‌های زنجیره‌ای از آنجا که آن فروشگاه خود زیر مجموعه یک سازمان است، آن سازمان نظارت کافی را بر آن فروشگاه دارد و قطعا اعتماد بیشتری را برای مصرف‌کننده ایجاد می‌کند. او می‌گوید: تامین‌کننده‌های کالا بخصوص در بخش ای تی از نظام توزیع فعلی زجر زیادی کشیده اند.
یک تامین کننده کالا چه تولید کننده و چه واردکننده‌ای که از راه‌های قانونی و به شکل کاملا شفاف فعالیت می‌کند متاسفانه در حال حاضر باید از طریق یک شبکه بسیار پیچیده کالاهای خود را عرضه کنند که این مهم توسط فروشگاه‌های زنجیره‌ای آسان و راحت شده است. نظام توزیع فروشگاه‌های زنجیره‌ای یک راه‌حل بهینه، در این بخش است که خوشبختانه دولت هم در چند سال اخیر توجه بسیار خاص به این حوزه داشته است.
علیپور در گفت‌وگو با برنامه رادیو همراه شبکه جوان، درباره خدمات بعد از فروش می‌گوید: فروشگاه‌های زنجیره‌ای وکیل مدافع مصرف‌کنندگان در بخش خدمات پس از فروش هستند. او ادامه می‌دهد: ما قبل از عرضه کالا در فروشگاه‌های خود تمام جوانب کار در مورد آن محصول و به خصوص خدمات پس از فروش آن را در نظر می‌گیریم و کالاهایی را قبول می‌کنیم که تامین‌کننده آن کالا بتواند تمامی منافع مصرف‌کننده را بعد از فروش فراهم کند.
حسن رادمرد، رییس مرکز اصناف و بازرگانان وزارت بازرگانی، در این مورد می‌گوید: یکی از کارهایی که برای ساماندهی بازار صورت می‌گیرد فروشگاه‌های زنجیره‌ای هستند. او می‌گوید: از سال گذشته بحث ایجاد فروشگاه‌های زنجیره‌ای در حوزه‌های مختلف در دستور کار قرار گرفته است که به عنوان مثال می‌توان به فروشگاه‌های تخصصی عرضه محصولات تلفن همراه، لوازم دیجیتال، لوازم بهداشتی، آرایشی و پوشاک و سایر بخش‌ها اشاره کرد که خوشبختانه پیشرفت خوبی را هم در این حوزه‌ها شاهد بوده‌ایم.
رادمرد ادامه می‌دهد: دولت برای اینکه مجموعه‌ها و فروشنده‌ها و توزیع‌کنندگان را بتواند در زیرمجموعه‌ای ساماندهی کرده و نظارت روی آن داشته باشد از دو سال پیش تسهیلات ارزان قیمتی را برای متقاضیان در نظر گرفته است که نمونه آن 300 میلیارد تومان تسهیلات بانکی است که ما متقاضیان تاسیس فروشگاه‌های زنجیره‌ای را برای استفاده از این تسهیلات به بانک‌های مورد نظر معرفی کرده تا بتوانند از این امکانات استفاده کنند.
رادمرد در ادامه از مذاکرات با سازمان‌های امور مالیاتی، تامین اجتماعی و سایر دستگاه‌های مرتبط خبر می‌دهد و می‌گوید: مذاکراتی صورت گرفته است تا بتوانیم از واحدهایی که تحت پوشش فروشگاه‌های زنجیره‌ای هستند حمایت‌های ویژه‌ای داشته باشیم. او می‌گوید: در تلاش هستیم شرایطی را فراهم کنیم تا سرمایه گذارانی که تمایل به سرمایه گذاری در بخش فروشگاه‌های زنجیره‌ای دارند، بتوانند با دلگرمی بیشتر در این بخش وارد شده و بتوانند این بار سنگینی را که در حقیقت نیاز کشور هم هست به خوبی مدیریت کرده و بتوانیم فروشگاه‌های زنجیره‌ای را در همه حوزه‌ها گسترش دهیم. چرا که یکی از حوزه‌های مهم در نظام توزیع بازار همین فروشگاه‌های زنجیره‌ای هستند که می‌توانند خدمات زیادی را برای مخاطبان خود فراهم آورند.
علیپور، در مورد شیوه رقابت فروشگاه‌های زنجیره‌ای با توزیع کنندگانی که کالاهای قاچاق را با قیمت‌های پایین در بازار توزیع می‌کنند، می‌گوید: متاسفانه پدیده قاچاق به خصوص در بخش کالاهای ای تی وجود دارد و مسوولان دولتی هم تمام تلاش خود را برای مهار کردن این مشکل به کار بسته‌اند، اما می‌توانیم به همین فروشگاه‌های زنجیره‌ای هم به عنوان راه‌حلی برای این موضوع نگاه کنیم. چرا که سازمان‌هایی مانند ما که فروشگاه‌های زنجیره‌ای را ایجاد می‌کنند هرگز نمی‌خواهند و نمی‌توانند که به سمت توزیع کالای قاچاق بروند.
تامین‌کننده مجموعه نمی‌تواند کالای خود را به شکل قاچاق وارد کرده باشد. وقتی مبادی فروش این نوع فروشگاه‌های زنجیره‌ای مانند خود ما باشد که عدد قابل توجهی از سهم بازار را هم به دست بگیرد، قطعا برای فروش قاچاق هم دیگر در بازار جایی باقی نمی ماند.
یعنی با گسترش این نوع از فروشگاه‌ها عملا اجازه اینکه فروشگاه منفردی بتواند کالای قاچاق را بدون هیچ‌گونه نظارت دولتی بفروشد نخواهد بود. تشکیلات و سازمان‌هایی که فروشگاه‌های زنجیره‌ای را ایجاد می‌کنند چه از منظر نظارت دولتی و شفاف‌سازی امور و چه اعتمادسازی در بین مصرف‌کنندگان می‌توانند مفید باشند. وقتی که امکان توزیع کالای قاچاق را از بین ببریم قطعا دیگر کالای قاچاقی هم در بازار ما وجود نخواهد داشت.